فرار معیشت مردم ایران به کانادا و خارج از کشور
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۰۶۹۱۱
در کانادا حدود 350 هزار ایرانی مقیم هستند که بسیاری از آنها مردمی زحمتکش و دارای درآمد پایین هستند. ولی در سالهای اخیر همزمان با تغییر شرایط دادن ویزا توسط دولت کانادا از کاری به سرمایهگذاری یک اقلیت بزرگی از ایرانیان وارد کانادا شده اند که سرمایه سنگینی را از ایران به کانادا منتقل کردند و خانهها و ویلاهای بزرگی را با قیمتهای نجومی میخرند که فقط مالیات و هزینه نگهداری این ویلاها تا سالی سی هزار دلار و حتی بیشتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسیاری از آنها یا والدین آنها در ایران یا درآمد نجومی از ناحیه دولتی یا غیر دولتی (مانند برخی جراحان و متخصصان پزشکی و مدیران بخش خصوصی و تولیدی و بورس و بانک) دارند یا سرمایه گذاری نجومی در بانکها و بورس دارند و یا حتی خانهها و آپارتمانهای خود را اجاره میدهند و درآمد کرایه و یا سود بانکی و بورس و شغل و حتی تمام اموال به ارث رسیده خود در ایران را به کانادا منتقل میکنند.
کانادا را فقط به عنوان مثال آوردیم. این الگو تقریبا در تمام کشورهای دنیا از آمریکا تا انگلیس و استرالیا و اروپا و اتریش و فرانسه و امارات و ترکیه و مالزی و حتی اخیرا روسیه که میزبان خیل عظیمی از اینگونه افراد ایرانی هستند جاری است. اگر میبینید که قیمت خانه و زمین و کرایه خانه و حتی خدمات پزشکی مانند حق العمل جراحی و سود بیمارستانها خصوصی و... در ایران با دلار سنجیده میشود یکی از دلایل عمده آن همین است. چون هزینههای عظیم این افراد و خانوادههای آنها در کانادا و انگلیس و امریکا و اروپا و استرالیا و امارات و ترکیه و.... اگر هر سال بیشتر نشود قطعا کمتر نمیشود. بنابراین هر اندازه کسری بیاورند بر قیمت ملک و کرایه و سرویس و خدمات و تولیدات بنگاه خود در داخل ایران میافزایند و این شده است نرم و استاندارد قیمت گذاری اجناس و به خصوص کرایه و مسکن در ایران. و نتیجه آن فشار بسیار بیشتر بر 95 درصد مردم ایران است که نیازی به دلار یا خرج در خارج از کشور ندارند.
شاید همین است که ظاهرا دولتها و بانک مرکزی تلاش میکند که نرخ دلار به نفع وارد کننده و این افراد دستوری پایین بماند. چون هم این افراد به دلیل موقعیت پست سازمانی و حرفه ای نفوذ بالایی در دولتها دارند و هم دولت میداند که اگر قیمت دلار به قیمت واقعی آن برسد هم این افراد معترض میشوند و هم قیمتهای داخل ایران را شدیدا مطابق با نرخ دلار و حتی بیشتر از آن بالا میبرند. وقتی شش فرزند فلان شهردار در امریکا و در گرانترین شهرها و دانشگاهها دنیا زندگی و درس میخوانند تصور میکنید هزینه آن را شهرداران و شهروندان شهرهای آمریکا میپردازند؟!
این در واقع بیان یکی از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران است. ما در واقع فرار مغزها از ایران به خارج نداریم بلکه فرار سرمایه و در واقع معیشت مردم ایران آن هم به مقدار نجومی در اقتصاد ایران داریم که منشا آن همان میل بیش از پیش و رو به تزاید حتی خانوادههای از نظر فرهنگی محافظه کار و سنتی که در فرهنگ ایران به طبقه آقازاده شهرت یافتند به مهاجرت یا فرستادن فرزندان خود به کشورهای مرفه غربی است. واقعا جای تعجب است که برخی کارشناسان و متخصصان امور اقتصاد و بانکی دولت و ایران صحبت از تراز مثبت تجاری مثلا واردات و صادرات غیر نفتی میکنند و نتیجه میگیرند پس چرا باید قیمت ارز بالا برود؟! این دوستان تجربه کرونا را دارند که دیگر خروج توریستهای ایرانی به خارج از کشور تقریبا صفر شد ولی باز قیمت ارز بالا رفت. مگر در قیمت ارز یک کشور فقط مصرف توریست و خرید چند هزار مسافر یا دلال موثر است؟ بزرگترین رقم و قلم هزینه ارزی کشور همین خروج سرمایه توسط این اقلیت مرفه است که حتی در زمان کرونا هم متوقف نمیشود و الی ماشالله از همه اقشار برخوردار جامعه و خانوادههای قدرتمند است.
برای حل این معضلات هم فقط با بخشنامه و توصیه و خواهش و قدغن کردن و .... کاری از پیش نمیرود. برای معضلات امروز جامعه و اقتصاد ایران مانند همین کاهش میل به مهاجرت و زندگی در کشورهای خارج یا برای تشویق مردم به رشد جمعیت یا کنترل قیمت مسکن و... سخنرانی و دستور و بخشنامه کارگر نیست. تمام این معضلات نیاز به کار علمی و برنامه ریز و بازنگری در سیاستها بلند مدت دارد. راه حلهای آنها بسیار ساده است ولی اجرای آن است که نیاز به اراده و سازماندهی سترگ دارد. مثلا چرا در سالهای اخیر قشر جوان از حتی خانوادههای سنتی ما هم مانند خانواده های دیگر میل به زندگی و تحصیل و درمان در خارج از کشور دارند. گذشته از بیکاری و مشکلات اقتصادی بخش بزرگی از این میل و رغبت به بسته بودن فضای فرهنگی و سختگیریهای اجتماعی که در خیلی موارد نه تنها کمکی به همان فرهنگ جامعه و سلامت قشر جوان نمیکند بلکه با زیاده روی در سختگیریها نتیجه معکوس و افزایش مهاجرت و میل زندگی در خارج از کشور بوجود میآورد که خود همانطور که آمد مقدمه فرار عظیم سرمایه کشور و تشدید مشکلات اقتصادی است.
یا در مورد رشد جمعیت تا ما نتوانیم محیط مناسب اقتصادی و معیشت و رشد اشتغال مولد و واقعی ایجاد کنیم امکان ندارد بتوانیم روندهای منفی و به شدت مخرب و هراسناک در میزان موالید یا رشد جمعیت و میزان ازدواج را بهبود بدهیم. برای همه جمعیت شناسان و اقتصاد دانان دنیا پدیده ای ناگوار تر از این نیست که جامعه ای قبل از اینکه ثروتمند شود پیر شود! متاسفانه ما دقیقا در این کانال داریم حرکت می کنیم. مانند سرپرست خانواده ای که قبل از بازنشستگی هنوز نتوانسته باشد پس انداز یا خانه ای برای خود وخانواده خود در دوران بازنشستگی فراهم اورده باشد.
برای حل مشکل قیمت مسکن و خودرو و....هم راه حلهای ساده و ازمایش شده ای وجود دارد که عصاره ان این است که مسکن و خودرو را از سرمایه ای به مصرفی تبدیل کنیم. مثلا در مورد همین خانه و مسکن هر اندازه و هر چند سال بگوییم مالیات از خانههای خالی ولی عملا امکان اجرا ندارد. ما حتی نمیتوانیم برخی از مردم را که با بی انظباطی اجتماعی از ماسک استفاده نمیکنند برای سلامتی خودشان متقاعد و مجبور به استفاده از ماسک کنیم چگونه می توانیم خانههای خالی را تشخیص دهیم؟ در واقع هیچ کشوری در دنیا نمیتواند خانه خالی را تشخصی دهد مگر کره شمالی که صاحب همه خانه ها دولت است.
تنها راه فنی برای کنترل قیمت مسکن که در همان کانادا و آمریکا و اروپا و ژاپن و... هم اجرا شده و اشاره شد که مثلا یک خانه یک میلیون دلاری در ماه حداقل سه هزار دلار هزینه مالیات و نگهداری دارد حتی اگر خالی باشد و خالی بماند. اگر مالکش هزینه آن را به شهرداری و ملت بدهد اصلا صد سال خالی نگه دارد. بنا بر این راه حل همان مالیات سالانه نیم تا یک درصد بر ارزش کارشناسی شده تمام مستغلات ائم از خانه و زمین و اپارتمان و حتی زمینهای زراعی و روستایی و تحاری و صنعتی و... است. کسی که مالک تکه ای از مستغلات است باید هزینه نگهداری و سرویس ان را به شهرداریها و دهداریها و... بدهد. اگر چنین شود دیگر امکان ندارد که برای کسی بصرفد که خانه احتکار کند یا چند اپارتمان را خالی نگه دارد. البته برخی دوستان فوری خواهند گفت این یعنی کاهش تولید مسکن و گران شدن اجاره و فشار بیشتر به مردم و.... درست میفرمایند. ولی اگر بر اساس برنامه و در دوران انتقالی چند ساله باشد همه این مشکلات را میتوان مدیریت کرد. مگر تمام کشورهای اروپایی و توسعه یافته آسیایی معجزه کردند؟ آنگاه قیمتها کاهش خواهد یافت و تخصیص منابع در کشورها سالمتر خواهد شد. نه اینکه سرمایه های یک ملت در برجهای خالی بدون هر گونه ارزش افزوده انباشته و احتکار شود. اینها خیلی مسایل پیش پا افتاده ای در تجربه اقتصادی کشورهای دنیا است ولی در کشور ما کسانی که بخواهند این قوانین را شکل دهند پیش از هر چیز متوجه میشوند که خودشان باید بیشترین هزینه و مالیات را به خاطر داشتن چندین خانه و ویلا و آپارتمان بدهند و از انجا که همیشه بخشی و شخصی به مسایل کشور نگاه می کنند فوری از ان پا پس میکشند. مشکلات اینجا ها است.
منبع: الف
کلیدواژه: خارج از کشور خانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۰۶۹۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرار زن جوان از دست مرد شیطانصفت | مرا به بیابانهای اطراف شهر کشاند و...
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطانصفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه میکرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بیتجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.
من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک میزد. با وجود این چارهای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانوادهام بسیار ضعیف بود و نمیتوانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده استحامد شبها دیر به خانه میآمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نهتنها هیچگونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمیتوانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینههای پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چارهای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.
وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچگونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکتهای خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.
در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانهروزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیهای را فروختند.
در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانهای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.
دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارکهای مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابانهای حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابانها رها کرد و گریخت.
من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانوادهای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمدهام تا از آن مرد شیطانصفت شکایت کنم.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.
کد خبر 849567 برچسبها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران